نوشته شده توسط : رضایی

سلام

یک کار عالی !         یک شغل پردرآمد!                      یک فعالیت پاره وقت!            با کلی انرژی و انگیزه و هدف!             

باورتون نمیشه مگه نه ؟!

 

من 3 ماه پیش با این کار آشنا شدم ، واقعا زندگیم یک چیزی مثل این کار رو کم داشت ، سال ها بود هزاران سایت و وبلاگ و روزنامه رو به امید پیدا کردن یک اشتغال مناسب پاره وقت در کنار شغل معلمی، جستجو می کردم و به هر کاری که وارد شدم سرخورده تر ترکش کردم !

شاید باورتون نشه ولی زمانیکه این کار به من معرفی شد، خیلی خوشحال شدم ، همون کاری که میخواستم یک آینده ی کاری مشخص ، بدون نیاز به وقت گذاری زیاد، با یک سازمان انسانی همراه، پر از انرژی !

به نظر من که عالیه ! امیدوارم شما هم با ما همراه بشین و در لذت این همراهی شریک هم باشیم .

در توضیح این کار باید بگم شاید شما هم مثل من در عبور از مغازه های مختلف از خودتون می پرسید این همه مغازه با چه درآمدی دارند فعالیت میکنند که از شغل و کارشون راضی اند ؟ میگم راضی چون هر روز میبینیم کرکره مغازه رو بالا میدهند و تا شب از پای دخل مغازه کنار نمیروند ! پس یک چیزی تو اون دخل مغازه هست که احتمالا چیز کمی هم نیست و وقتی جمعه ها میرم بیرون شهر ماشین های مدل بالای زیادی رو جلوی رستوران ها و کافه ها و ... می بینم که مسیر رفت و آمد جاده رو مختل کردند ، پس احتمالا خیلی ها از کار و درآمدشون راضی هستند !

یک مثال : در شهر من مشهد چندتا خیابون بزرگ هست که صدها مغازه کفش فروشی داره ، و در کل شهر هزاران مغازه ی کفش فروشی که اگه کفش هاشون رو از ویترین و انبارهای مغازه بین همه ی مردم شهرم تقسیم کنند بازم کلی کفش اضافه میاد ! مگه اون ها روزی چندتا کفش میفروشند؟ با فرض اینکه همه کفش هایی که تو مغازه دارند به فروش برسه؟؟؟؟ کفش های از مد افتاده یا آفتاب زده ی ویترین رو هم نادیده بگیریم  ! به نظر شما از هر کفش چقدر سود میکنند که چرخ زندگی هاشون میچرخه و ظاهرا خوب هم می چرخه !

 

سود واقعی شون چقدره که با چک و چونه رقم رو گاهی تا نصف قیمتی که اول گفتن میشه پایین آورد ؟

این فقط مغازه داریه که من و شما میبینیم ، قطعا کفش هاشو از یک کارخونه تو تبریز یا ... نیاورده ، پس تعدادی عمده فروش، تعدادی بازاریاب، تعدادی خرده فروش هم باید تو این زنجیره خرید از کارخونه به دست من و شما دخیل باشند!

پس قیمت واقعی این کفش چقدره ؟ اگه امیدوار باشیم هزینه های سرسام آور تبلیغات هم بهش اضافه نشده باشه ؟؟؟؟

به نظر من برای خرید یک کفش داستان غم انگیزی بود . کلی دلال و واسطه فقط برای اینکه من یک کفش بخرم ! و اگه این داستان برای همه ی اقلام زندگیمون تکرار بشه !؟

و حالا یک پیشنهاد عالی !

اگه گروه بزرگی تشکیل بدیم که نیازهامون رو شامل کیف و کفش و موادغذایی و مواد سلولزی و ... رو از کارخونه و با قیمتی مناسبتر از مغازه دار تهیه کنیم و کارخونه یا اون شرکت اصلی هم این تعهد اخلاقی رو داشته باشه که سود این فروش هنگفت رو بین مشتریان مستقیمش تقسیم کنه به نظر شما عالی نیست ؟

یعنی هر کدوم از ما یک مغازه کفش فروشی و کیف فروشی و ... داشته باشیم و اول با خرید خودمون برای حتی یک بار در عمرمون به مبلغ 1000000تومان و راهنمایی چندنفر دیگه از نزدیکان و آشنایان و دوستانمون  با بیان صمیمی خودتون که قطعا  بهتر از توضیحات من خواهد بود ، یک حجم فروش بالا برای کارخونه ایجاد کنیم و سود این فروش بین خودمون تقسیم بشه بدون اینکه واسطه گرها سودهای غیرمنطقی نصیبشون بشه و در عوض، رشد مالی کارخونه و شرکت ، به افزایش کیفیت محصولات منجربشه .

به نظر شما منطقی تر نیست که کارگران کارخونه افزایش پیداکنند نه واسطه گرها و جنس با قیمت واقعی به دست من و شما برسه و نه غیرواقعی! و امید به رشد صنایع مختلف در این راهکار روشن تر نیست؟؟؟

در یک تفکر سنتی تا این شیوه ی کار پیشنهاد میشه ، که باید خرید کنی و چند نفر رو به خرید تشویق کنی سریعا با موضع گیری شرکت های هرمی با تو برخورد میکنن ولی من میخوام بهتون بگم که این شکل کار ربطی به هرم نداره ، منطقی تره که اگه اصرار داشته باشی از اشکال هندسی شکلی رو براش انتخاب کنی سراغ ذوزنقه بری چون شرکت اصلی  تا یک سقف درآمدی، منطقیه  که سود فروش رو مرحله به مرحله افزایش بده ( سطح ششم ) چون بعد از مراحلی ارقام سرسام آور میشن ، سقف رقم صدمیلیون تومان در ماه البته بدون مالیات بر درآمد به نظر شما عالی نیست و اگه فردی به این سطح درآمد برسه و دوست معرفی کننده اش هم قبل اون به این سطح رسیده باشند و اینکه تا قبل این سقف درآمد کلی پورسانت عالی گرفته باشیم و  همینطور .... پس ما در موفق ترین شکل کار یک شکل ذوزنقه رو خواهیم داشت .

 

ما بر شانه ی افراد زیر دستی رشد نمی کنیم و شکل ذوزنقه برای نشان دادن حجم افرادیه که سریعتر این کار رو باور کردند و به اون پیوستن ، چون من مطمئنم  روزی همه ی مردم برای بدست آوردن ملزومات زندگیشون با قیمت مناسب و درصد تخفیف خوب به این شرکت می پیوندند و فروش محصولات در بین افرادی که هر ساله به سن قانونی 18 سال میرسند و همچنین صادرات کالا به کشورهای همسایه و ... ایستایی و رکودی برای ضلع وزین ذوزنقه ایجاد نمیکنه .

آیا به نظر شما در این روش، تقسیم عادلانه تری از سود حجم فروش محصولات نسبت به شکل سنتی توزیع محصولات وجود نداره ؟

پس با ما در بازاریابی شبکه ای همراه باشین ،  شما جزو افراد خوش شانسی هستید که در جامعه آماری یک میلیون نفر اول میتونید قرار بگیرید ، کد بازاریابی من 3 ماه پیش 33000 بود و اگه امروز به این کار بپیوندید کدی بالای 52000 به شما تعلق میگیره ، پس تعلل رو کنار بگذارید و تا دیر نشده برای یک تجارت عالی به گروه ما بپیوندیدن ، ما گروهی رو می تونیم تشکیل بدیم که نه فقط با هدف و انگیزه مالی بلکه با شوق دوستی های ماندگار با نگاه به افق رشد اقتصادی و صنعتی کشورمون به هم پیوستیم .

من در این شکل بازاریابی به شدت به سیستم برد - برد اون علاقه مندم ، اینکه یک حمایت و پشتیبانی خوب از طرف کسی که این کار رو به تو معرفی کرده بطور دائم خواهی داشت و دلسردی ها و سختی های کار که در هر شغل و اشتغالیه رخ میده،  تو رو  آسون ازسیستم حذف نمیکنه .

 

مثال : اگه شما یک بنگاه دار باشید و سه شاگرد داشته باشید که در جذب مشتری به شما کمک بکنند ، درصد سود خوبی به شما میرسه چون چندشاگرد دارید که برای شما کار میکنند ولی واقعیت اینه که شاگردهای شما پس از چندسال کسب تجربه در بنگاه شما این امکان براشون وجود داره که اقدام به تاسیس بنگاه هایی مشابه شما بکنند و در این صورت نه تنها به شما پورسانتی نمی رسه بلکه اگه مغازه ی اون ها نزدیک محل کسب شما باشه، اون ها رقیب شما هم خواهند بود و این به نظر من خیلی غیرمنصفانه است چون اون ها از تجربیات و توان کاری شما تونستند به مرحله ی بالاتر برسند و حالا تصور کنید اگه یک سیستم برد - برد اینجا مورد توافق بود ، یعنی شما به عنوان بنگاه دار با این توافق سه شاگرد داشتید که با اون ها برای کمک و رسوندنشون به مرحله ی بنگاه داری توافق کرده بودید و به همین ترتیب اون ها هم پس از رسیدن به این درجه باید 3 نفر رو به این مرحله ارتقاء بدهند آنوقت یک سیستم برد - برد خواهید داشت  که این سیر کاری تا هر مرحله ای هم که رشد بکنه ،تا اولین نفر سیستم هم باید پورسانتی حتی جزئی از معاملات آخرین بنگاه دار دریافت کنه. به نظر شما این یک شیوه عادلانه تر در احترام به کسی که زودتر به اشتغالی پرداخته و کسب تجربه کرده نیست ؟

 


نمودار دوم یک سیستم برد - برد 

  • ضمنا این نوع فعالیت امروزه در معتبرترین دانشگاه ها ی دنیا تدریس میشود و تنها 8 شرکت بزرگ در ایران مجوز فعالیت قانونی دارند .

لطفا اگر تصمیم برای شروع این اشتغال گرفتید با من تماس بگیرید . 09334010361 رضایی

یک نکته : اگه شما هم جزو اون دسته افراد تنها هستید که معرفی این کار به چند نفر براتون مقدور نیست من میتونم این قول رو به شما بدم که در یافتن افراد زیرمجموعه تون تا مدت زمان اعلام شده ای به شما کمک کنم به شرطی که شما هم به من قول بدین با واریز اولین پورسانت بالای یک میلیون تومن به حساب بانکی تون به تعهد معرفی این کار به دیگران با امید رشد اقتصادی جامعه مون کمک کنید .

 

پ ن پ : اگه شما جزو دلالان و واسطه های فروش هستید ازتون گله ای ندارم که بگین این کار هم یک نوع تقلبه !!! ولی اگر جزو این دسته افراد نیستید خوشحال میشم با هم در شیوه های درست بازاریابی منطقی تبادل نظر کنیم .

شاد باشید!

"نو ماندن" یافتن پاسخ های تازه به نیازهای جدید و نیازمندان تازه پسند است

" توکل، تحول و تکامل" را از ارکان نوآفرینی های زندگی بدانیم.     دکتر احمد روستا – دکترای بازاریابی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

 



:: برچسب‌ها: بازاریابی شبکه ای ,
:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 خرداد 1393 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد